معنی فرامرز پایور
حل جدول
از استادان موسیقی ایرانی در زمینه سنتور
سماع حضور، فرامرز پایور
از استادان موسیقی ایرانی در زمینه سنتور
سماع حضور ، فرامرز پایور
از استادان موسیقی ایرانی در زمینه سنتور
فرامرز
پسر رستم
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) صاحبمنصب شهربانی و کشوری. یا پایور پیش آهنگی. یکی از مراتب و درجات پیشاهنگی است. فرهنگستان این کلمه را برابر اصطلاح انگلیسی پذیرفته است.
فرهنگ عمید
صاحبمنصب، صاحبپایه، پایهور،
لغت نامه دهخدا
فرامرز. [ف َ م َ] (اِخ) علی. رجوع به ظهیرالدین فرامرز در همین لغت نامه و نیز رجوع به کامل ابن اثیر ج 9 ص 216 شود.
فرامرز. [ف َ م َ] (اِخ) ابومنصور. رجوع به کامل ابن اثیر ج 9 ص 216 و نیز رجوع به ظهیرالدین فرامرز شود.
فرامرز. [ف َ م َ] (اِخ) ظهیرالدین. رجوع به تتمه ٔ صوان الحکمه و کامل التواریخ ابن اثیر ج 9 ص 216 و نیز رجوع به ظهیرالدین فرامرز شود.
فرامرز. [ف َ م َ] (اِخ) دهی بوده است میان نهاوند و بروجرد که در سه فرسنگی شهر نهاوند قرار داشته است. (از نزههالقلوب حمداﷲ مستوفی چ لیدن ص 171).
فرامرز. [ف َ م َ] (اِخ) نام پسر رستم بن زال است. (برهان). از: فر (پیشاوند به معنی پیش) + آمرز؛ لغهً به معنی آمرزنده ٔ دشمن (یوستی، نام نامه ص 90 ستون 2). (از حاشیه ٔ برهان چ معین). ضبط صحیح این واژه باید به ضم میم باشد، و دو بار در اسکندرنامه با این ضبط در قافیه به کار رفته است:
چنین گفت رستم فرامرز را
که مشکن دل و بشکن البرز را.
نظامی.
صاحب انجمن آرای ناصری نویسد: «آن در اصل فرمرز بوده یعنی شکوه زمین چنانکه کیومرث یعنی بزرگ زمین و تهم مرز که طهمورث معرب آن است یعنی شجاع زمین است ».
فرهنگ معین
(وَ) (اِمر.) مقام دار، صاحب منصب.
نام های ایرانی
پسرانه، شکوه مرزداری، نام پسر رستم دستان، مرکب از فر + آمرز، آمرزنده دشمن، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر رستم پسر زال
معادل ابجد
747